سرود ماندگار «ای ایران» این بار با بازآفرینی، تنظیم و نوازندگی پیانوی پوریا خادم، صدای حسین علیشاپور و ضبط پارسا حق‌شناس بازآفرینی شده است.
این اجرای ویژه، تلفیقی از اصالت و نگاه نو است که زیبایی این اثر جاودان را به شکلی تازه به گوش می‌رساند.

پوریا خادم با الهام از سرود جاودان «ای ایران»، اثری تازه خلق کرده است. این قطعه بازتابی از احساساتِ یک هنرمندِ معاصر از یک اثرِ اصیل است.
سفری موسیقایی که گذشته و حال را در هم می‌آمیزد.

وقتی یک اثر به‌اصطلاح کلاسیک می‌شود، به این معناست که وارد فرهنگ عمومی شده است. اگر از یک قطعه‌ی موسیقی صحبت و آن را کلاسیک تلقی می‌کنیم، یعنی آن اثر، توانسته در حوزه‌ی فرهنگ عمومیِ حداقل مردمانِ یک منطقه از جهان، تأثیری ماندگار بگذارد.

آنچه با فاصله‌ای هشتاد ساله می‌توان درباره‌ی «ای ایران» گفت، این است که این اثر در سال ۱۳۲۳، احتمالاً در مهرماه، نخستین‌بار در مدرسه‌ی نظام اجرا شد.

به نظر می‌رسد که «ای ایران» اکنون به‌صورت غیررسمی سرود ملی بسیاری از مردمان این سرزمین است. این اطمینان را دارم که اگر روزی رفراندومی برگزار شود و از مردم بخواهند سرود ملی کشور را انتخاب کنند، بدون شک «ای ایران» رأی خواهد آورد. همین موضوع اهمیت اجتماعی این اثر را نشان می‌دهد، هرچند از نظر فنی ایراداتی دارد. حتی «حسین گل‌گلاب» نیز در تاریخ ادبیات ایران، شاعر چندان برجسته‌ای تلقی نمی‌شود.

روایت مشهوری که می‌گویند نحوه‌ی شکل‌‌گیری «ای ایران» به‌این خاطر بوده است که آقای گل‌گلاب وقتی عازم جایی بوده، می‌بیند که یک سربازِ متفقین به یک نفر سیلی می‌زند، این روایت کاملاً نادرست و بیشتر شبیه یک افسانه است. بر اساس یادداشتی از آقای خالقی که اردیبهشت ۱۳۲۶ در مجله‌ای با نام «اینجا تهران است» نوشته شده، اصل ماجرا این است:

شاید تنها ساخت سرود «ای ایران» کافی بود تا نام روح الله خالقی را در موسیقی ایران جاودان سازد؛
او اما خالقِ آثار بسیاری است که همه‌شان جزو خاطراتِ موسیقایی این سرزمین شده‌اند.

به گفته‌ی ساسان سپنتا در کتاب «چشم‌انداز موسیقی ایران»،
خالقی در آهنگسازی از سبک استادش (علینقی وزیری) پیروی می‌کرد و…