دربارهیِ سرودی که در حافظهیِ ملّیمان ماندهاست
شاید تنها ساخت سرود «ای ایران» کافی بود تا نام روح الله خالقی را در موسیقی ایران جاودان سازد؛
او اما خالقِ آثار بسیاری است که همهشان جزو خاطراتِ موسیقایی این سرزمین شدهاند.
به گفتهی ساسان سپنتا در کتاب «چشمانداز موسیقی ایران»،
خالقی در آهنگسازی از سبک استادش (علینقی وزیری) پیروی میکرد و معتقد بود وزن در موسیقی ایرانی باعث تحرک است و از سوی دیگر اگر قطعهی موسیقی به صورت چندصدایی نوشته شود، حزن و اندوه و یکنواختی آن کاهش مییابد.
آثار او را میتوان در قطعاتِ باکلام، بدون کلام، سرود و اتودهای آموزشی طبقهبندی کرد.
یار رمیده, هستی عاشقان, پیمانشکن, وعدهی وصال, لالهی خونین, نغمهی نوروزی, بهار عاشق, آتشین لاله, خاموش, امید زندگی, شب جوانی و شب هجران از جمله قطعاتِ باکلامِ او هستند.
او جز «ای ایران», سرودهایی چون پند سعدی, دانش, شادی, هنر, امید, آذربایجان (شعر از رهی معیری), اصفهان و نفت را نیز ساخته است.
تصنیف «خاموش» آخرین اثر خالقی است.
این آهنگ در دستگاه ماهور ساخته شده است و ارکستر گلها آن را به رهبری خالقی و با همراهی پیانوی جواد معروفی به شمارهی گلهای رنگارنگ ۲۳۷ اجرا کرده است.
شعر این تصنیف از رهی معیری است.
خالقی و تلاشهایش برای چند صدایی کردنِ موسیقی ایران
روح الله خالقی تلاشهای بسیاری در جهتِ چندصداییکردن موسیقی ایرانی انجام داد و خود در کتاب «هماهنگی موسیقی» که در سال ۱۳۲۰ در تهران به چاپ رسید، نوشته است:
«فن هماهنگی در موسیقی ما سابقه نداشته و این علم را اروپاییان پس از تجربیات بسیار از روی موازین علمی از طبیعت استخراج کرده و بر لطف و ملاحت موسیقی بسی افزودهاند و به طوری که تجربه شده است با توجه به ویژگیهای موسیقی ما که اهل فن از آن بهره دارند کاملاً برای موسیقی ایرانی هم مناسب و مفید است. کار ما به مراتب مشکلتر از کسانی است که در کشورهای دیگر این فن را اعمال میکنند زیرا موسیقی هماهنگ در مغرب زمین صدها سال سابقه دارد ولی در کشور ما دوران آن بسیار کوتاه است و هنوز توده ملت که سهل است، اشخاص تحصیلکرده نیز متوجه لطف این نکات نیستند. ما باید به تدریج از آنچه مطلوبتر و مطبوعتر است شروع کنیم و در بادی امر خود را تابع موسیقیدانان معاصر اروپا قرار ندهیم بلکه بیشتر باید از موسیقیدانان کلاسیک پیروی کنیم و در اثر گذشت زمان ذوقها را راهنمایی و مردم را متوجه درک لذت نغمههای هماهنگ نماییم.»
علاوه بر این موضوع، او خدماتِ بسیاری به موسیقی ایران ارائه کرد که از جملهی آن نقش مهماش در تاریخ نظری موسیقی ایران و پایهگذاری هنرستان موسیقی ملی است.
آهنگساز و نظریهپرداز
آنچه از آغازِ راهِ موسیقی روحالله خالقی میدانیم، این است که موسیقی را با تار آغاز کرد و سپس نزد میرزا رحیم کمانچهکش به فراگیری ویلن مشغول شده است.
خود در اینباره گفته است:
«کمانچه را خوب میشناختم. دختر عمهای داشتم که شوهرش این ساز را خوب میزد. مردی بود مسن و فربه و با قامت متوسط و ریشهای حنا بسته که دو زانو مینشست و کمانچهی زیبائی را که رویش صدفکاری و خاتم نگاری داشت به دست میگرفت و مینواخت. میگفتند در جوانی در دستگاه تعزیهی شاهی بوده و صدای خوشی داشته. بعدها در نواختن کمانچه مهارت یافته و در شمار نوازندگان دستگاه نایب السلطنه درآمده است. اما در این موقع کار مرتبی نداشت و با اندوختهای مختصر زندگی درویشانهای میکرد. با دختر عمهام زیاد به منزل ما میآمد. کمانچه را هم در کیسهای میگذاشت و زیر عبا میگرفت و با خود میآورد. ما نیز به آهنگ سازش بسیار مأنوس بودیم. از قدمای موسیقی بود که دستگاهها را به تفضیل مینواخت و به همایون علاقهٔ بیشتری داشت. از انگشتانش صدای گرم پختهی مطلوبی بیرون میآمد و هنگامی که «همایون» میزد، مثل این بود که با آهنگ کمانچهاش نصیحت میداد و این موعظهی خوش آهنگ در دلها اثری عمیق داشت چه همه سراپا گوش میشدند. من نیز در گوشهٔ اتاق مینشستم و خیره به انگشتان میرزا رحیم کمانچه کش مینگریستم. آن ویولن زن و این کمانچه کش اولین مربیان موسیقی من بودهاند.»
مدتی هم نزد رضا محجوبی آموزش دیده و در سال ۱۳۰۲ وارد مدرسهی موسیقی وزیری شد. در همین مدرسه بود که شیوهی صحیح ویلننوازی و تئوری موسیقی را آغاز کرد.
مدتی هم به عنوان نوازندهی ویلن با ارکستر مدرسه همکاری داشت و به پیشنهاد علینقی وزیری، علاوه بر مطالعهی کتابهای هارمونی ربر و دبوا، از راه نامهنگاری با دانشگاهی در پاریس، رشتههای هارمونی و سازشناسی را کار کرد.
بعدتر در همان مدرسه به تدریس پرداخت و همزمان در دانشسرای عالی، تحصیلات خود را تا دریافت لیسانس در رشتهی زبان و ادبیات پارسی ادامه داد و در سالِ ۱۳۲۸ نیز هنرستان موسیقی ملی را راهاندازی کرد.
او به مدت ده سال ریاستِ هنرستان موسیقی ملی را برعهده داشت و در نهایت از آن کناره گرفت و فعالیتهای هنری خود را در رادیو ادامه داد که رهبری ارکستر گلها و اجرای دو برنامه «یادی از هنرمندان» و «ساز و سخن» را برعهده گرفت.
آثار پژوهشی او نیز علاوه بر تعداد زیادی مقاله، سه کتاب به نامهای «سرگذشت موسیقی ایران»، «نظری به موسیقی»، و «موسیقی ایران» است.
خالقی مجلهی چنگ را نیز منتشر کرد که در کل چهار شماره از آن چاپ شد و علاوه بر آن در مجلههای موزیک ایران و موسیقی نیز مقالاتی نوشته است.
داستانِ سرودی برای یک مرزِ پرگهر
یکی از ویژگیهای روحالله خالقی، نگاه اجتماعی و مردممحور او به هنر بود و تبلور آن را میتوان در سرود «ای ایران» مشاهده کرد.
او خود در کتابِ ارزشمندش (سرگذشت موسیقی ایران) نوشته است:
«آهنگساز و گویندهی اشعار، آنرا تحت تأثیر اوضاع زمان ساخته بودند. در آنوقت کشور ما را قوای انگلیس و روس و آمریکا اشغال کرده بودند و جنگ بینالملل دوم هنوز دوام داشت. تظاهرات ملی نمیشد زیرا وضع آماده نبود ولی آهنگ و شعر این سرود احساسات ملی را سخت برانگیخت و مخصوصاً در مقابل خارجیان که در آن مجلس (نخستین اجرای سرود) هم بودند از طرف ایرانیان تظاهرات بیشتری شد و اولین ضربهای بود که بهطور غیرمستقیم بر پیکر ارتش خارجی که ناخوانده مهمان ما بودند زده شد.»
حالا هشتاد سال از خلقِ این سرود میگذرد و همچنان هر جا حس ملیتخواهی ایرانی هست، این سرود هم هست.
«ای ایران» نهتنها یک اثر موسیقایی، بلکه یک پدیدهی فرهنگی و اجتماعی است که خالقش آن را زمانی ساخت که مردمِ سرزمیناش با تلخیها و رنجهای فراوان از قحطی و نابسامانی اقتصادی گرفته تا تحقیر ملی روبهرو بودند و اهالی موسیقی نیز با تیرهروزی مضاعفی زندگی میکردند.
در چنین شرایطی خالقی سرود «ای ایران» را برای تاریخ و مردم ارمغان آورد تا پاسخی به احساساتِ جریحهدار شدهی مردم بدهد و همبستگی ملیشان را گسترش دهد.
حالا و همچنان، «ای ایران» نهتنها حس غرور ملی مردمانِ این سرزمین را برمیانگیزاند، در دیاسپورای ایرانی نیز این سرود نمادی از پیوند با وطن است.
قطعهای برای عشق به وطن
میتوان مهمترین دلیل ماندگاری سرود «ای ایران» را در ارتباط عمیقی دانست که با حس هویت ملی ایرانیان برقرار میکند.
در شرایطی که کشور تحت اشغال نیروهای متفقین بود و احساس تحقیر و رنج در میان مردم موج میزد،
روحالله خالقی از موسیقی ابزاری ساخت که امید، مقاومت، و همبستگی ملی را تقویت کند. شاعر این اثر،
حسین گلگلاب، با الهام از عشق عمیق به میهن و در واکنش به وضعیت آن زمان، شعری سرود که پس از دههها، همچنان روح ملی ایرانیان را برمیانگیزد.
گلگلاب خود دربارهی این شعر نوشته است:
«در سال 1944، در شرایطی که چکمههای نیروهای اشغالگر هر وطنپرستی را میلرزاند، ایدهی این شعر به ذهنم رسید.
سپس پروفسور خالقی موسیقی آن را نوشت و در برابر همهی مقاومتهای سیاسی، این ترانه راه خود را به دل و روح مردم پیدا کرد.»
این گفتهی او اما برخلاف نظر گلنوش خالقی است که میگوید پدرش ابتدا موسیقی را نوشت و سپس قطعه را به شاعر داد تا شعر آن را بنویسد.
تلفیق دقیق شعر و موسیقی
یکی از مهمترین دلایل موفقیت سرود «ای ایران» را میتوان در تلفیق دقیق شعر و موسیقی دانست.
خالقی این سرود را در مایهی «دشتی» ساخت، چرا که این مایه با حس غم و عشق، که هر دو جزو سرنوشت ملی ما ایرانیان هستند، همخوانی دارد.
گلنوش خالقی دربارهی این موضوع گفته است:
«دلیل شکلگیری این سرود، بحثی بود که بین پدرم و آقای لطفالله مفخم پایان درگرفت.
مفخم معتقد بود هر یک از مایههای موسیقی ایرانی فضایی دارند که آهنگسازی در آنها موجب میشود اثر همان فضا را منعکس کند.
برای مثال، «دشتی» به عنوان مایهای غمگین شناخته میشود. پدرم اما این موضوع را رد میکرد و معتقد بود فضای اثر متکی به توانایی آهنگساز و ایدههای موسیقایی اوست.
برای اثبات نظرش، سرود «ای ایران» را که فضایی حماسی دارد در دشتی آفرید.»
نظرات بزرگان موسیقی دربارهی «ای ایران»
فرهاد فخرالدینی دربارهی استفاده از دشتی در این قطعه چنین گفته است:
«روحالله خالقی دریافته بود که وقتی میخواهد دربارهی هویت ایرانی صحبت کند، باید از موسیقی متعلق به این سرزمین استفاده کند.
اگر این کار را در «ماهور» میساخت، چنین تأثیرگذاریای نداشت.
شور و دشتی در میان مردمان ایران بسیار شناختهشدهتر است و همین باعث شد مردم خیلی زود ملودی این اثر را با خود زمزمه کنند و در حافظه جا دهند.»
شهرام ناظری نیز دربارهی «ای ایران» گفته است:
«تصنیف «ای ایران» با بهرهگیری از دستگاه شور و گوشه دشتی حکایت از آن دارد که آهنگساز درصدد ارائهی اثری موسیقایی با موضوع ملی،
بیان حماسه، ایجاد حس غرور و در عین حال حزن و اندوه غمهای رفته بر وطن است.
حضور استاد بنان در مثلث هنرمندان ارائهدهندهی «ای ایران» نیز حضوری مغتنم است.
این خوانندهی نامدار با صدای گرم و دلنشین کلام زیبای «گلگلاب» را به بهترین شکل به تصویر کشید.»
اجرای «ای ایران» از گروه کر تا بنان و معتمد وزیری
اجرای اولیهی سرود «ای ایران» توسط گروه کر و ارکستر هنرجویان هنرستان موسیقی ملی انجام شد.
استفاده از گروه کر در این اثر، علاوه بر تقویت حس همبستگی، به غنای صوتی و تأثیرگذاری سرود منجر شد.
یحیی معتمد وزیری، که در آن زمان صاحب پستی در وزارت خارجه بود، اولین خوانندهای است که این سرود را اجرا کرد.
معتمد وزیری، با نام مستعار نوذر، در چند برنامهی «گلها» نیز حضور داشت.
اما مهمترین اجرای این سرود، توسط بنان انجام شد. او در بیست و هفت مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دانشکدهی افسری
(خیابان استانبول) طی دو شب متوالی این اثر را اجرا کرد. استقبال از این اجرا چنان زیاد بود که برنامه برای سه شب متوالی تمدید شد.
همین استقبال باعث شد که دکتر عیسی صدیق، وزیر فرهنگ وقت، دستور ضبط صفحهای از این سرود را بدهد.
این قطعه بارها در رادیو پخش شد و بنان، بعدتر، آن را در برنامهی «گلها» نیز خواند. اجرای رسمی بنان، اثری ماندگار را خلق کرد
که همچنان یکی از نمادهای موسیقی میهنپرستانهی ایران به شمار میرود.
نقش بنان در جاودانهسازی «ای ایران»
بنان با صدای گرم، انعطافپذیر و پرطنین خود به سرود «ای ایران» زندگی بخشید. او در اجرای این اثر،
احساسات میهنپرستی، غرور و حزن را بهخوبی به شنوندگان منتقل کرد. لحن بنان، عمق بیشتری به سرود بخشید و
باعث شد که این اثر به اثری جاودان تبدیل شود.
بنان از تکنیکهای آوازی خاصی در این اجرا استفاده کرد که هم زیبایی ملودیک دشتی را برجسته و هم حس قدرت و استواری را در اثر تقویت کرد.
صدای او، با تلفیق ظرافت و اقتدار، توانست این سرود را بهگونهای اجرا کند که مخاطب نهتنها آن را بشنود، بلکه حس کند و زندگی کند.
آنطور که خود بنان گفته بود، علینقی وزیری یکی از راهنماهای مهم او در مسیر خوانندگی بود.
اما روحالله خالقی، به واسطهی علاقهای که به بنان داشت، بهترین آثار خویش را به او سپرد تا بخواند.
علاوه بر آن، بنان خوانندگی آثاری از آهنگسازانی نظیر شیدا، عارف، وزیری، خالقی، محجوبی و تجویدی را نیز برعهده داشت که اغلب از سوی روحالله خالقی تنظیم میشد.
خالقی را میتوان کاشف بنان دانست که از حضور او در کنسرتهای انجمن موسیقی ملی استفاده کرد.
بنان در هنرستان موسیقی نیز به تدریس آواز میپرداخت.
دیگر اجراهای «ای ایران»
در سال ۱۳۵۰، اُپرای رادیویی این سرود با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران و رهبری فرهاد فخرالدینی،
و خوانندگی مرحوم اسفندیار قرهباغی انجام گرفت. دو اجرای دیگر از این اثر نیز یکی با صدای مرحوم حسین سرشار
و دیگری با صدای رشید وطندوست موجود است.
این اثر بارها توسط ارکسترهای بزرگ اجرا شده است و در سالهای اخیر، گروههای موسیقی پاپ، سنتی و حتی ارکسترهای کوچک محلی
نیز این سرود را بازخوانی کردهاند.
ساختار آهنگ
سرود ای ایران از هارمونی سادهای برخوردار است و از پیچیدگیهای مدرن یا ترکیبات نوآورانه فاصله دارد. تمرکز اصلی بر ملودی است، اما موسیقی بهگونهای طراحی شده که حتی بدون شنیدن کلمات، حس عاطفی و میهنپرستی به مخاطب منتقل میشود.
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، روحالله خالقی این قطعه را در مایهی دشتی، یکی از گوشههای موسیقی دستگاهی ایران، خلق کرد.
مایهی دشتی به دلیل فضای احساسی و تأثیرگذار خود، بهخوبی حس اندوه، عشق و امید را منتقل میکند. انتخاب دشتی برای این سرود، با توجه به پیام آن، هوشمندانه بوده است؛ زیرا این دستگاه میتواند تأثیری عاطفی و نوستالژیک ایجاد کند.
همآوایی دقیق متن و ملودی از نقاط قوت این اثر است. شعر این سرود در عین سادگی، مملو از عشق و غرور ملی است:
«ای ایران، ای مرز پرگهر» یا «دور از تو اندیشهی بدان».
ملودی شروع اثر، یک دعوت احساسی و پرطنین است که شنونده را به همصدایی فرا میخواند.
اوج ملودیک در قسمت «جانم فدای خاک پاک میهن» با استفاده از کششهای طولانی و تغییرات دینامیکی، حس حماسی و میهنپرستی را تقویت میکند.
ریتم سرود «ای ایران» ساده و رسا است. این ریتم، علاوه بر پویایی و انرژی، حس حرکت و پایداری را به شنونده منتقل میکند.
ضربهای منظم و تأکیدهای قوی بر برخی کلمات، پیام متن را برجسته میکنند. سرعت قطعه (تمپو) متناسب است؛
نه آنقدر تند که حس عاطفی آن را کاهش دهد، و نه آنقدر کند که از پویایی آن کاسته شود.
یکی از مقاماتی که در موسیقی ایران باب طبع مخاطب ایرانی است، مقام شور است. آواز دشتی در این دستگاه هم بسیار مورد علاقه گوش ایرانیان است.
بسیاری از آهنگهای موجود در موسیقی ایران که جنبهی فولکلور و محلی دارند نیز در مقام شور و دشتی ساخته شدهاند.
در آن دوران برخی معتقد بودند روی مقامات موسیقی اصیل ایرانی نمیتوان یک اثر حماسی ساخت.
برای اولین بار کلنل وزیری سرود «ای وطن» را در دشتی ساخت. آقای خالقی هم شاگرد خلف کلنل وزیری بود.
در آموزش موسیقی هم اول مقام شور را به هنرجو میآموزند؛ چرا که میدانند این مقام بدون آنکه خود هنرجو بداند در تار و پود وجودش رخنه کرده است.
انسان ایرانی بدون آنکه خودش بداند با این نواها آشناست.
منابع و مراجع
- کتاب سرگذشت موسیقی ایران نوشتهی روحالله خالقی
- مقالات منتشر شده دربارهی تاریخچهی سرودهای ملی
- مصاحبهها و یادداشتهای مرتبط با حسین گلگلاب و روحالله خالقی